آیتالله سید محمدعلی جزایری آل غفور است؛ شخصیتی که در هجدهمین روز از ماه ذیحجه، مصادف با روز عید سعید غدیر سال 1357 هجری قمری و در شهرستان شوشتر دیده به جهان گشود.
او در چهار سالگی پدر عالمش را از دست داد و پس از چند سال تصمیم گرفت که با تحصیل علوم دینی، راه پدر را ادامه دهد. تحصیلات ابتدایی را در شوشتر گذراند و سپس برای ادامه یادگیری علوم آل محمد(ص) راهی حوزه علمیه نجف اشرف شد.
حضرات آیات سید اسدالله مدنی، شیخ غلامرضا باقری اصفهانی، شیخ محمدجعفر مروّج و شیخ محمدکاظم تبریزی، نخستین استادانی بودند که وی در نجف، به محضرشان مشرّف شد و کسب فیض کرد. سید محمدعلی پس از آن به مدت هشت سال در درس فقه و اصول آیتالله خوئی شرکت و تمام دروس ایشان را تقریر کرد و البته زمانی هم که حضرت امام به نجف تشریف آوردند، به درس امام هم شتافت، استفادهها برد و همین آشنایی موجب شد تا پایان عمر، از مریدان امام باشد و در نهضت انقلابی خمینی کبیر نیز، ایشان را همراهی کند.
او به شرکت در درس اهمیت خاصی میداد و کمتر روزی در سال پیش میآمد که سید محمدعلی در درس حاضر نشود. آیتالله سید محمدعلی جزایری آل غفور در سال 1350 هجری شمسی و در پی اخراج ایرانیان مقیم عراق از این کشور توسط حزب بعث، بازگشتی اجباری به ایران داشت و به دنبال درخواست مردم ماهشهر برای داشتن یک روحانی برجسته، مرجع عالیقدر حضرت آیتالله گلپایگانی، ایشان را به آن منطقه اعزام میدارد و میفرماید:«امیدوارم با رفتن شما، ماهشهر، ماه شهر شود.»
پس از چند سال، آیتالله آل غفور به قم عزیمت میکند و در عش آل محمد(ص) ساکن میشود.
این عالم فرزانه همچنین منبرهای زیبا و رسایی داشت که با دقت در رعایت شروع و پایان جلسه و همچنین با استفاده از آیات و روایات و نکات نغز تفسیری آنها، استفاده از داستانهای آموزنده، استفاده از کلمات قصار بزرگان، استفاده از اشعار برگزیده و همچنین استفاده از لطیفه، تمثیلات و خاطرات همراه بود. در این زمینه میتوان به تشکیل جلسات تمرین منبر هم توسط ایشان اشاره داشت که با نوشتن آئیننامهای همراه بود؛ آئیننامهای که بسیاری از طلاب آن را امضا کرده و به آن پایبند بودند.
ایشان در عین حال به تقریر دروس استادان خود و تألیف هم اهتمام داشت که شرح مکاسب، اوصاف روزه داران، شرح خطبه شعبانیه پیامبر اسلام(ص)، دروس اخلاق اسلامی، از هر چمن گلی، شرح العروة الوثقی و شرح کفایه الاصول از جمله آثار به یادگار مانده از آیتالله آل غفور است.
نقل است که روزی یکی از فرزندان ایشان، متن کامل کتاب اوصاف روزه داران را در فضای مجازی مشاهده میکند و از پدر میخواهد که از مسؤول آن سایت اینترنتی به دلیل اجازه نگرفتن شکایت کنند؛ اما آیتالله آل غفور با کمال خونسردی میفرماید: تازه بهتر هم شد؛ چراکه به این صورت، تعداد بیشتری از مؤمنین از این کتاب استفاده میکنند.
از دیگر خصوصیات این عالم برجسته، زیارت هر روز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(ع) در طول 13 سال اقامت ایشان در نجف اشرف است.
ایشان در عین حال، نیت خالص و اخلاص را در فعالیتهای خود رعایت میکرد. در این باره میتوان به این حکایت از زبان خود ایشان اشاره کرد: «یکی از روزهای آخر ماه، در حرم مطهر حضرت امیر(ع) و درحالی که از شهریهام، تنها مبلغ اندکی باقی مانده بود، فردی نزد بنده آمد و کمک خواست. من نیز آن مبلغ اندک را به او دادم و به امام علی(ع) عرض کردم، مگر خدا نفرموده است مَن جاء بالحسنه فله عشر أمثالها؛ هرکه کار نیکی بیاورد، ده برابر پاداش دارد.
زمانی نگذشت که یک گروه ایرانی وارد حرم شدند و یکی از آنها از من خواست تا برایشان زیارتنامه بخوانم. من نیز چنین کردم و چیزی به بنده دادند که وقتی آن را دیدم، متوجه شدم که دقیقاً ده برابر پول داده شده به آن نیازمند است.»
همچنین بارها پیش آمد که از کشورهای حاشیه خلیج فارس از ایشان برای سخنرانی دعوت شد؛ اما از قبول دعوت امتناع میفرمود؛ چراکه احساس میکرد که قبول این دعوت ممکن است به دلیل حق الزحمه خوبی باشد که به او میدهند و نه اخلاص در کار.
صفای درونی و باطن آیتالله آل غفور نیز در بین دوستداران ایشان زبانزد است. آیتالله سید محمدعلی موسوی جزایری، نماینده ولی فقیه و امام جمعه اهواز اینگونه نقل کرده است: «شبی به قصد تشرف به مسجد کوفه و زیارت حضرت مسلم(ع) به سمت کوفه میرفتم که حال عجیبی به بنده دست داد و اشعاری را زمزمه و گریه میکردم.
فردای آن روز، آیتالله آل غفور را در جایی دیدم و ایشان از من پرسید که آیا برنامهای برای حضرت مسلم(ع) داشتهام. تعجب کردم و دلیل سؤال را پرسیدم.
ایشان فرمود: دیشب در خواب دیدم که دفتری از جیبتان بیرون آوردید و قصیدهای درباره حضرت مسلم(ع) خواندید.
این رویای صادقه در حقیقت موجب شد تا به صفای درونی آیتالله جزایری آل غفور پی ببرم.»
ایشان همچنین به آراستگی ظاهر، عطر زدن و شانه کردن موها اهمیت میداد و هیچگاه با ظاهر ناآراسته در انظار عمومی ظاهر نشد. در عین حال، شوخ طبعی وی زبانزد خاص و عام است و خود ایشان نقل میکرد که حضرات معصومین(ع) هم شوخی میکردند که در این باره، حکایت شوخی حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) را مکرراً بیان میفرمود: «پیامبر(ص) و علی(ع) مشغول خرما خوردن بودند که پیامبر(ص) هسته خرماهای خورده شده را جلوی حضرت علی(ع) قرار میداد. پس از تمام شدن خرماها، پیامبر(ص) به علی(ع) میفرماید: علی جان! آنکه هستههای بیشتری جلوی اوست، پُر خور است!
و علی (ع) هم پاسخ میفرماید: پُر خور کسی است که خرماها را با هستهاش خورده است!»
لازم به ذکر است که آیتالله جزایری آل غفور از سال 1361 تا زمان ارتحالش، به مدت 26 سال، صبحها در مسجد امام جواد(ع) قم و ظهرها و شبها هم در شبستان آیتالله حائری مسجد امام حسن عسکری(ع) قم به اقامه جماعت میپرداخت که البته پس از ارتحال ایشان، فرزند برومندشان، اقامه نماز جماعت پدر را ادامه داده است و در ظهرهای ماه مبارک رمضان نیز، منبری عمومی برای استفاده عموم مردم دارد.
در عین حال نباید این نکته را هم از نظر دور داشت که آیتالله آل غفور در اقامه نماز جماعت خود، کاملاً مراعات وقت مردم را میکرد و حتی نافلههای نماز عصر را که چهار نماز دو رکعتی و قبل از اقامه نماز عصر است به دلیل رعایت حال مردم و معطل نشدن آنان، پس از نماز عصر اقامه میفرمود.
این عالم ربانی سرانجام در مانند چنین روزی، یعنی در ششمین روز از ماه ذیحجه سال 1429 هجری قمری و پس از گذشت هفت دهه از زندگی مبارکش، به ملکوت اعلی پر کشید تا پس از اقامه نماز بر پیکر مطهرش توسط آیتالله صافی گلپایگانی، در قبرستان شیخان به خاک سپرده شود.